نمی دانم كه حس كرد او حضورش در سكوتم را ؟ و میدانم كه می دانست زعاشق بودنش مستم وجود ساده اش بوده كه من اینگونه دل بستم .........
.
.
.
.
.
.
.
.
درک کردن من انگار سخت تر از از دست دادنم بود ... قبول !
کمتر از آنها نفس کشیدم ٬ اما به اندازه آنها درد کشیدم ...
چرا وقتی کسی از پیششان رفت ٬ تازه می فهمند که بود ؟! ...
خود را مسخره کرده اند یا مرا ؟! "
نظرات شما عزیزان: